هدف از این تحقیق بررسی هویت و شناخت با فرمت docx در قالب 45 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 


فهرست مطالب
هویت و شناخت
2-2 هويت چيست؟25
2-2-1 ابعاد هويت26
2-2- 2 دشواري‌ها و پيچيدگي‌هاي هويت جمعي28
2-2-3 هويت يني28
2-4 دولت و هويت‌‌سازي40
2-5 رويکرد‌هاي نظري تحقيق45
2-5-1 رويکردهاي روانشناسي به هويت45
- ويليام جيمز46
- زيگموند فرويد46
- اريکسون47
- مارسيا48
2-5-2 رويکردهاي روانشناسي اجتماعي به هويت49
- کنش متقابل نمادين50
- نظريه پردازان کنش متقابل نمادين51
- جرج هربرت ميد51
- چارلز کولي52
- موريس روزنبرگ53
- جنکينز56
- هنري تاچفل58
- جوانا واين، راب رايت60
2-5-3ديدگاه‌هاي جامعه شناختي61
- مانوئل کاستلز61
2-5-5 جامعه شناسي شناخت80
2-7 چارچوب نظري تحقيق117

 


به لحاظ لغوي در زبان لاتين واژه هويت(Identity) از واژه ي (Identitas) مشتق شده است و به دو معناي ظاهراً متناقض به کار رفته است: 1- همساني و يکنواختي مطلق 2- تمايز که در بردارنده ي ثبات يا تداوم در طول زمان است.گرچه دو معناي متناقض و متضاد به نظر مي‌رسند، ولي در اصل به دو جنبه‌ي اصلي و مکمل هويت معطوف هستند(رضادوست و. . .،145:1387).

 

كلمه‌ي«هويت»که در زبان فارسي به کار مي‌رود در اصل يک واژه ي عربي است و از ضمير غايب مفرد مذکر«هو» که به معني«او» مي‌باشد مشتق شده است(الطائي،33:1382). هويت که در عربي به کار مي‌رود به معني «يکي بودن باذات» يا يکي بودن موصوف با صفات اصلي و جوهري مورد نظر است(سبحاني جو،20:1383). هويت پاسخ به کيستي يا چيستي است. هويت وجه تمايز بين من با ديگري و يا بين ما با ديگري است.

 


در حقيقت هويت عبارت است از نوعي رابطه بين شخصيت فرد و ساختار اجتماعي. بدين معنا که هويت نسبتي است که يک فرد بين عوالم ذهني و واقعيت زندگي برقرار مي‌كند. ازاين نظر مفهوم هويت از دو جهت مفهوم نسبي است: از يک جهت مفهومي است که دريک مجموعه شبکه معنايي،معنا پيدا مي‌كند وازجهت ديگرتنها يک امر ذهني نيست.هويت شامل معاني و مفاهيمي مي‌شود که از طريق گزينه‌هاي مختلف حاصل مي‌شود و از راه‌هاي گوناگوني به مابه ازاء خود مي‌رسد.

 

هويت مهم‌ترين و اساسي‌ترين منبع شناخت عواطف، احساسات وسازمان دهي رفتارهاي جمعي و فرد درون جامعه است. هويت حدود وثغوري معين و مشخص براي فرد، اجتماع، جنس و. . .‌ترسيم مي نمايد که قرار گرفتن اين مفاهيم در آن محدوده نشان از هويت و خارج شدن از آن نشان از عدم هويت و يا بحران هويت است.

 


 به عبارتي هويت همانند تعريف است که فضاي آن مفاهيم رادر عمل مشخص مي‌كند. «فرد صاحب هويت، تصويري خاص و روشن از خود و جامعه جهاني داشته، داراي نظام ارزشي معيني است که در آن خوب‌ها و بدها و بايدها و نبايد‌ها جايگاه خود را دارند، ازاين رو در قبال مسائلي که با آن روبرو مي‌شود   بلا تکليف نيست و به طور خلاصه فرد داراي معيار دروني است»(باستاني پاريزي،14:1373).

 

 

هويت تابع دو عامل است و معمولاً اگر اين دو تغيير کنند هويت نيز دستخوش تغيير مي‌شود. دو عامل«صورت بندي‌هاي دانايي» و «امر اجتماعي». «صورت بندي‌هاي دانايي در ادوار واعصار مختلف حاکم است و به يک معنا تفسير و معرفتي نسبت به کليت خلقت است ودر آن کليت خلقت، جايگاهي که انسان دارد. منظور از امر اجتماعي نيز ويژگي‌هايي است که حيات با ثبات جامعه به آن برمي‌گردد واگر تفسيردر آن صورت گيرد، خواه ناخواه تغييرات تابعش بسيار گسترده خواهد بود»(قادري،165:1386).