هدف از این تحقیق بررسی ابراز وجود در نوجوانی با فرمت docx در قالب 25 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 


فهرست مطالب
ابراز وجود در نوجوانی
2-3- ابراز وجود49
2-3-1- هدف هاي جرأت ورزي و ابراز وجود53
2-3-2- مزاياي رفتار جرأتمندانه54
2-3-3- پيامدهاي منفي نداشتن جرأت یا قدرت ابراز وجود54
2-3-4- عوامل دوري از رفتار جرأتمندانه55
2-3-5- ابراز وجود در روانشناسی بالینی56
2-4- پیشینه تحقیق58

 

 


ابراز وجود يكي از مهارت هاي اجتماعي است كه در محيط ها ي تخصصي و در تعاملات روزمره بسيار مفيد است. وقتي ديگران حقوق ما را رعايت نمي كنند، آزرده، خشمگين و ناراحت مي شويم، اما برخي از ما نمي توانيم ابراز وجود كنيم.

 

 

 

اين مشكل ريشه هاي تربيتي دارد و ناشي از پرورش يافتن ما توسط والديني بسيار سختگير است كه «فرزندان خود را مي بينند، اما حرفهاي آنها را نمي شنوند» اين گونه كودكان در مدرسه ياد مي گيرند كه معلمان بچه هاي ساكت را دوست دارند ولي آنها بعدها من سختي مي توانند بر سلطه پذيريهاي بازمانده از دوران تحصيل  و آموزشهاي خانوادگي خويش فائق آيند اما پژوهشها نشان مي دهند كه ما مي توانيم مهارت ابراز وجود را در خودمان بهبود بخشيم(استاك، دي ويل و پنل ؛ ١٩٨٣).

 

 

 

لنج و جاكوبسي ، مهارت ابراز وجود را اين گونه تعريف كرده اند:«ابراز وجود شامل گرفتن حق خود و ابراز افكار، احساسات و اعتقادات خويش من گونه اي مناسب مستقيم و صادقانه است من نحوي كه حقوق ديگران را زير پا نگذاريم.» ابراز وجود متشكل از هفت دسته پاسخ است كه سه دسته از آنها پاسخهاي منفي هستند: 1- ابراز عقايد نامعقول و متفاوت  2- تقاضاي تغيير رفتار از ديگران  3- رد درخواستهاي معقول آنها. چهار دسته پاسخ مثبت عبارتند از: 1- قبول كاستيهاي خود  2- رد بدل كردن تعارف  3- شروع و ادامه تعاملات  4- ابراز احساسات مثبت(دو بيا و مك ماري ، ١٩٨٥).

 

 

براي درك كامل مفهوم ابراز وجود ابتدا بايد بين آن و سبكهاي پاسخ دهي تمايز قائل شد.آلبرتي و وامونزر  ( 1975) بين سه سبك پاسخ تفاوت قائل شده كه اين سه سبك عبارتند از: 1-عدم ابراز وجود  2- ابراز وجود 3- پرخاشگري.

 

 

ابراز وجود: يعني ملاحظه حقوق ديگران و در عين حال گرفتن حق خود. ويژگيهاي اين سبك عبارتند از: دادن پاسخهاي خود انگيخته با لحني دوستانه اما قاطع، نگاه كردن من ديگران، ذكر مسائل مهم، ابراز احساسات و عقايد، منا دادن من خود و نرنجاندن خود و ديگران. در اين سبك هدف شخص رعايت عدالت براي تمامي طرفهاي رابطه است(مارشال، كلتنر و مارشال ، ١٩٨١).

 

 

ابراز وجود معمولاً مناسبترين پاسخ است. مردم افراد پرخاشگر را اشخاصي ناسازگار، زورگو، سلطه گر وغيرخويشتندار مي دانند. گرچه اين افراد گاهي با نهيب زدن و ترساندن ديگران مي توانند حرف خود رابر كرسي بنشانند، اما باعث مي شوند تا ديگران از آنها بيزارند و گريزان شوند. از سوي ديگر عدم ابراز وجود باعث مي شود تا ديگران  ما را موجودي ضعيف دانسته كه من سادگي مي توان او را فريب داد و در نتيجه اين افراد اغلب از زندگي خود ناراضي بوده و نمي توانند من اهداف خود برسند.

 

 

اما افرادي كه اهل ابراز وجود هستند كنترل بيشتري بر زندگي خود داشته و اغلب از روابطشان رضايت دارند و من اهداف خويش مي رسند. مردم به آنها اعتماد بيشتري داشته و احترام بيشتري مي گذارند، زيرا آنها را شخصيتهاي محكم و ثابت قدم مي دانند(بارتل، ويتلاك و فرانكس ، ١٩٧٤).